مقدمه:
این پست در ادامه پست های قبلی با عنوان “۱۰۱تکنیک حل خلاق مسأله یا راهنمای اندیشههای نو برای کسبوکار” است. پست هایی که برداشت آزادی است از این کتاب. وجه تسمیه این تغییرنام، همراهی دوست عزیز و خلاق بنده آقای سیدعلیرضا کاشیزاد است که بعد از انتشار پستهای قبلی نسخه تریزی آن را منتشر میکردند و پیشنهاد دادند تا این مطلب به صورت دنبالهدار و پشتسرهم منتشر شود و این عنوان را انتخاب کردند.
پیشنهاد میکنم حتما بعد از این مطالب نسخه تریزی آن را مطالعه کنید.
ترکیب دو پدیده همواره باعث و بانی تحول و حرکت در زندگی ما و اطرافیان ما شدهاست. پدیده فرصتهای خوب و پدیده آدمهای قدردان فرصتها. این دو اگر با هم یا به هم برخوردکنند معمولاَ اتفاق خوبی میافتد؛ نکته مهم در این میان این است که معمولاَ فرصتها به سمت آدمها نمیآیند و اگر هم بیایند به ندرت، مخفیانه، در پس شکستها و مشکلات و حتی گاهی در پشت موفقیت های کوچک پنهان میشوند .
در بیشتر مواقع این آدمها هستند که کاوشگرانه به دنبال فرصتها میگردند و آنها را از میان ناملایمات پیدا میکنند. به بیانی دیگر میتوان گفت جز در مواردی محدود، چارهای نداریم به دنبال آنها بگردیم. فرصت های ما همواره چشمانتظار ما هستند اما کجا ؟
متأسفانه هیچ کس آدرس دقیقی برای فرصتهای ما ننوشته و آنها در هر کوی و برزن میتوانند باشند. گاهی در یک نمایشگاه نقاشی انتظار میکشند ، گاهی در یک مهمانی شام ، گاهی در یک وب سایت و گاهی در یک گفتوگوی ساده تلفنی…هنر و پشتکار من و شما میتواند آنها را به دام بیندازد. از امروز میتوانیم بیشتر و بهتر آنها را ببینیم. در هر اتفاقی که میافتد، سراغی از آنها بگیریم ، اگر تاکسی اندکی دیرتر میرسد و یا جلسه مقداری دیر شروع میشود، اینکه امروز بعد از سالها کسی را می بینیم ویا اینکه قرار است چند سال در فلان دانشگاه درس بخوانیم، بهانهای برای جستجو کردن آنهاست.
بکارگیری این تیکیتاکا در کار و زندگی:
از امروز میتوانیم در هر برنامهای که در روز داریم دنبال حداقل یک فرصت بگردیم یا حتی یک فرصت در روز و شاید حتی یک فرصت در هفته یا ماه . اما به این زمانبندی یا تعهد خود پایبند بمانیم حتی اگر فرصت ما دیدن یک تئاتر در کنار یک دوست قدیمی باشد …!